ابعاد سیره تبلیغی و نقش پیامرسانی حضرت زینب سلاماللهعلیها
چرا زینب؟ این پرسش اساس در درک سیره تبلیغی حضرت زینب سلاماللهعلیها و شناخت نقش ایشان در مقولاتی چون، دفاع از اسلام اصیل و رسوا کردن اسلام دروغین اموی، آگاهیبخشی به جامعه اسلامی، استناد به رویدادها و حوادث تاریخی، پردهبرداشتن از ظلم و ستمهای امویان، احیای خاطره پیامبر و امام علی در اذهان مردم، امر به معروف و نهی از منکر و کوشش برای ایجاد اصلاح در امت پیامبر (که این دو مورد آخر جزو اهداف اصلی قیام امام حسین(ع) هم بود) میباشد. براستی حضرت زینب چه ویژگیهایی داشت، چه شخصیتی داشت که تاریخ چنین رقم زد تا او پیامبر و رسول حرکت بزرگ امام حسین علیهالسلام باشد؟ اگر از منظری دینی به این پرسش نگاه کنیم در مییابیم که چگونه تقدیر خداوند بر آن قرار گرفت که عاقلهزنی به نام زینب از سوی خداوند بهنوعی برای حوادث پس از عاشورا انتخاب شود و خود نوعی رسالت جدید را برعهده بگیرد. آیا همه عوامل از جمله بیماری امام سجاد(ع)، شهادت خاندان پیامبر، سرپرستی کودکان و زنان اسیر و دوری آنها از مدینه و اقوام خویش دست به دست هم نداد تا زینب واجد مسئولیت عظیمی شود؟ آیا پس از امام حسین علیهالسلام شخصیتی دیگر همپایه و همسان زینب بود که این رسالت را بر عهده بگیرد؟ به نظر میرسد همه رویدادها دست به دست هم داد تا قهرمان کربلا رسالت جدیدی را از عصر عاشورا به بعد آغاز کند. آیا حضرت زینب بهترین رسول حماسه حسین(ع) نبود؟ در این قسمت به این مهم میپردازیم که چگونه زینب توانست بهدرستی به ایفای این ماموریت مهم نایل شود.
یکی از روشنگران مسلمانی که به شیوهای تاریخی و جامعهشناختی به این مساله مهم پرداخته و اتفاقاً بسیار دقیق به نقش و رسالت تاریخی حضرت زینب رسیده است دكتر علی شریعتی میباشد. او از قیام امام حسین علیهالسلام با نام « انقلاب» یاد میکند؛ انقلابی که به طور طبیعی زاییده و مولود حوادث تاریخ اسلام میباشد؛ انقلابی که امام حسین علیهالسلام با آگاهی کامل و با نیمهتمام رهاکردن اعمال و مناسک حج واجب به کربلا میرود و با انقلاب خویش هم به بسیاری سوالها پاسخ میدهد و هم پرسشهای جدیدی به وجود میآورد. شریعتی بر این نکته تاکید میورزد که اگر ما حرکت امام حسین و عاشورا را تنها یک رویداد ساده و تاریخی تلقی کنیم نمیتوانیم نقش حضرت زینب و رسالت او را بطور کامل بشناسیم. تنها با تلقی اینکه عاشورا و کربلا یک انقلاب عظیم بود میتوان جایگاه و نقش حقیقی حضرت زینب را درک کرد. انقلاب امام حسین در فضایی تاریخی خاص اتفاق افتاد که شناخت آن بسیار موثر است: اختناق و سرکوب به جامعه اسلامی سایه افکنده بود. دستگاه خلافت اموی با سیاست تبلیغی خود حقایق را قلب و انحراف از اسلام اصیل ناب را گسترش میداد و دامن میزد. فسق، فجور، تباهی و ستم بر جامعه اسلامی حاکم بود. تکاثر ثروت، پولپرستی و افتخارات جاهلی رواج مییافت و تبدیل به ارزش میگردید. در چنین شرایطی است که امام حسین برای احیای ارزشها قیام میکند؛ برای احیای عدالت، اخلاق، امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح دین در امت پیامبر. چنین قیام بزرگی با اهداف بزرگ امام حسین، حتماً به جنگ و مبارزه تبدیل شده و باید کسی پیام خون شهیدان را زنده نگاه دارد که واجد آن مقام و مسئولیت باشد. پس بدون درک عظمت کار امام حسین، اهمیت کار رسول او یعنی حضرت زینب را هم نمیتوان دریافت. «برای حسین مسئولیت، جهاد در راه عقیده است. «انسان زنده» مسئول است و نه فقط انسان توانا، و از حسین زندهترکیست؟ در تاریخ ما کیست که به اندازه او حق داشته باشد که «زندگی کند» و شایسته باشد که «زنده بماند؟» نفس انسان بودن آگاه بودن، ایمان داشتن و زندگی کردن، آدمی را «مسئول جهاد» میکند و حسین مثل اعلای انسانیت عاشق و آگاه است.»2 پس انقلاب حسین علیهالسلام انقلاب برای رسوا کردن تزویر و نفاق، احیای اصلاح نهضت پیامبر و آگاه کردن مردم به فساد و تباهی امویان بود. از این منظر تاریخی و نگاه جامعهشناسی است که حرکت امام حسین یک انقلاب تلقی میگردد. «هر انقلابی دو چهره دارد؛ چهره اول خون و چهره دوم پیام»3 رسالت دوم رسالت پیام است. پیام شهادت را به گوش دنیا رساندن است. زبان گویای خونهای جوشان و تنهای خاموش، در میان مردگان متحرک بودن است. رسالت پیام از امروز [عصر عاشورا] آغاز میشود. این رسالت بر دوشهای ظریف یک زن است: زینب، زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخته است و رسالت زینب استوارتر و سنگینتر از رسالت برادرش [میباشد].»4 بنابراین وقتی از قیام امام حسین با نام انقلاب یاد میکنیم بهتر و دقیقتر میتوانیم به نقش و جایگاه حضرت زینب واقف شویم، در غیر اینصورت از درک معنای واقعی آن عاجز خواهیم ماند.
از منظری دیگر، میتوان به پرسش «چرا زینب؟» اینگونه نگریست: زینب دختر و پرورشیافته امام علی(ع) بود. شیرزنی که در کنار پدر و برادرانش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام جوانمردی آموخته بود. بعدتر دیدیم که چگونه بلاغت و شیوایی در سخن را از پدر به ارث برد. ویژگیها و توانمندیهای حضرت زینب در واقع میراثی بود که از پدرش امام علی علیهالسلام که خود نماد شیوایی و بلاغت بود به او رسیده بود. اگر در شیوایی، بلاغت و حکمت خطبهها، نامهها و کلمات قصار نهجالبلاغه و نیز اثر مهم غررالحکم (که مربوط به امام علی علیهالسلام است) تأمل کنیم، اذعان خواهیم کرد که حضرت زینب هم باید نشانهها و بارقههایی از اقتدار و پیشوایی پدر خود را داشته باشد.
حضرت زینب دو خطبه اصلی، یکی در کوفه و دیگری در شام (مجلس یزید) ایراد نمود كه هر دو واجد اهمیت بسزایی از حیث هدف این نوشتار هستند. این دو خطبه هم از حیث مضمون و محتوا و هم شرایط مکانی و موقعیت ایراد آن متفاوتند. مورخان، تاریخدانان و نیز بلاغیونی که در خطبههای حضرت زینب تأمل و تدبر کردهاند به ویژگیها و صفات خاص اشاره داشتهاند که میتواند ویژگیهای یک مبلغ و یک رسول یا مروج یک عقیده باشد. در میان این مورخان میتوان به افرادی نظیر مرحوم مكرم در کتاب «مقتل الحسین»، شیخ جعفر نقدی در کتاب «زینب کبری» و اسد حیدر در کتاب «مع الحسین فی نهضته»، علامه مامقانی در کتاب «توضیح المقال»، بونصر لبنانی در «زینب کبری»، فر شیلر آلمانی در کتاب «امام حسین و ایران» و ابنحجر عسقلانی در کتاب «الاصابه» اشاره کرد. آنان به عناصر و ویژگیهایی مثل سخنوری، بلاغت، رسایی، قدرت بیان و استدلال اشاره کردهاند که سخت شبیه و همانند سخنان امام علی میباشد.5 صراحت، شیوایی و تاثیرگذاری بر مخاطبان و شنوندگان از ویژگیهای یک خطابه است و خطیب و سخنور باید شجاعت بیان حقایق در هر مجلسی که باشد را داشته باشد. علی احمد شلبی در این زمینه معتقد است که تغییر افکار عمومی مدینه و آگاهی آنها نسبت به فاجعهای که در کربلا اتفاق افتاد، و نیز آگاهی نسبت به فساد و تباهی خاندان اموی مرهون روشنگریهای حضرت زینب است. «زینب به هنگام هجرت از شام و ورود به مدینه با حالتی گریان در آستانه مسجد پیامبر ایستاد و گفت: یا جداه! انی ناعیه الیک اخی حسین» و هنگامی که در مدینه مستقر شد مردم را در مناسبتهای مختلف مخاطب قرار میداد و ستم یزید و عبیدالله بن زیاد و همدستانش را در حق اهل بیت پیامبر فاش میساخت. نحوه بیان او بر اعماق وجود مردم تاثیر گذاشت و قاطبه مردم را نسبت به تباهی و فساد خاندان اموی آگاه کرد. از هراس این ماجرا بود که عمرو بن سعید والی مدینه به یزید منعکس کرد که زینب بر مردم اثر گذاشته و حماسه آنها در مدینه ممکن است احیا شود. یزید دستور داد که زینب غیر از حرمین شریفین [مكه و مدینه] میتواند در هر جایی از زمین اقامت کند»6 که حضرت زینب مصر را انتخاب نمود.
نکته ظریف در دعوت و سیره تبلیغی حضرت زینب در خطبهها و سخنان خود، آن است که همواره آنها را بهصورت سلسلهوار ذکر میکند. یعنی محتوا و مضمون سخنان خود را علاوه بر بیان شیوا و رسا، اولاً مستند به آیات کتاب خدا، سپس احادیث جدش پیامبر(ص) و پدرش امام علی(ع) سپس به وقایع تاریخی میکند. در خطبهها خطاب به شاهان و سران دستگاه یزید به این آیه قرآن استناد میکند «ثم کان عاقبه الذین اساؤ السوی ان کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزئون.» زینب به طور دقیق و ملهم از آیات قرآن کریم به سنتهای حتمی و قطعی خداوند در آفرینش اشاره میکند و در باب نبرد حق و باطل به این سنت الهی یعنی پیروزی نهایی حق بر باطل اشاره میکند. در خطبه شام میگوید: «ای یزید! هر چه میتوانی در راه دشمنیها از راه مکر و حیله وارد شو، هر اندازه میتوانی سعی و کوشش خود را در راه خصومتها به کارگیر، همه طرح و نقشههای خود را به اجرا گزار، اما این را بدان، به خدا قسم که نمیتوانی نام ما را از خاطرهها و صحنه تاریخ محو کنی و نمیتوانی فروغ وحی را خاموش سازی و هرگز نمیتوانی طومار حیات و افتخارات ما را در هم بپیچی و نیز نخواهی توانست ننگ و عار همیشگی را از دامن خویش بزدایی.7» زینب در واقع به نبرد حق و باطل اشاره میکند که چگونه علیرغم هم دسایس و خدعهها، حقیقت در نهایت پیروز و ماندگار خواهد شد و حضرت زینب این مهم را به سنتهای گریزناپذیر الهی مستند میکند.
منبع:سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی